شبانه🌙
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۲:۰۰ ق.ظ
برای نگاهت روزها گم شدم
اما دل شب در پناه نگاه تو شدم
"شفیعی کدکنی" 🌱
۰۴/۰۲/۳۰
برای نگاهت روزها گم شدم
اما دل شب در پناه نگاه تو شدم
"شفیعی کدکنی" 🌱
ممنون از شما که در این عصر کم مطالعگی به مطالعه کردن سوقمون میدید🙏
استاد هوشنگ ابتهاج، شاملو، اخوان ثالث و بانو فروغ فرخزاد هم از این مضامین زیاد نوشته اند
سلام، در پناه حق باشید
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم
با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
این هم ازاستاد شفیعی کدکنی هست، دنبال شعر کامل متنی که نوشتید بودم؛ این شعر رو دیدم و برام جالب اومد گفتم بذارمش اینجا ... همراه با شعری که نوشتید از ایشون باشه