شب✨️
پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ
آیینه به من گفت: خود را پیدا کن،
من در جستجوی خودم، از خود گریختم.
"حسین منزوی " 🌱
دختر بهاری
حرفای دلم و صدای درونم و افکارو رو میارم اینجا
خوش اومدی 🌸
اینجارو صرفا برای این زدم چون دلم میخواست حس نوستالژی دهه قبل رو تجربه کنم
حس کردم یک جای امن برای حرفای نگفته هست
تیکه هایی از شعر های موردعلاقمو مینویسم
گاهی فکرهای تو سرم یا نوشته های کتاب
گاهی صحبت های انگیزشی واقع بینانه
گاهی هم خوندن و آشنا شدن با فکر ها و دیدگاه های متفاوت🌱
بایگانی
- آذر ۱۴۰۴ (۲)
- آبان ۱۴۰۴ (۷)
- مهر ۱۴۰۴ (۶)
- شهریور ۱۴۰۴ (۱۵)
- مرداد ۱۴۰۴ (۲۳)
- تیر ۱۴۰۴ (۹)
- خرداد ۱۴۰۴ (۱۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۴ (۲۵)
- فروردين ۱۴۰۴ (۴۰)
آخرین مطالب
- ۰۴/۰۹/۰۵میسوزد این آتش..
- ۰۴/۰۹/۰۲بالاخره آن روز می آید..
- ۰۴/۰۸/۲۷باور داشتن..
- ۰۴/۰۸/۲۳تغییر..
- ۰۴/۰۸/۲۱یکم حرف..
- ۰۴/۰۸/۱۹شعر شب🌖
- ۰۴/۰۸/۱۶شعر..🌿
- ۰۴/۰۸/۱۲غیرممکن نیست..🌼
- ۰۴/۰۸/۰۶کمی حرف
- ۰۴/۰۷/۲۹نوشته کتاب..☘️
پیوندهای روزانه
پاسخ:
چقدر قشنگ بود
چقدر قشنگ بود
ممنون از اشتراک گذاریش🙏🏻🌸
۰۵ خرداد ۰۴ ، ۲۱:۵۹
سجاد ش.ب
سجاد ش.ب
خواهش می‌کنم
و شرمنده بابت دیر پاسخ دادن
پاسخ:
دشمنتون شرمنده😊
دشمنتون شرمنده😊
از خود
که در آینه بود پرسیدم
که به دنبال خودم در پی تو آمده ام
در میان همه ی رهگذران
زمن خسته رها مانده نداری خبری؟
پاسخ آمد که من همواره تو را همراهم
و ندانم که چرا در پی من می گردی
سخن از آینه بیرون آمد
بُوَد این نقل میان همه رهگذران
هر که آمد ملاقات نماید رخ ما
خود زخود دید و شد اسباب سوال
دل از این حادثه خون
سر انسان دوچشم است و نبیند خود را
ما به یک چشم نمایان نماییم همه هیبت او ...