شعر🌼
يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۲۸ ق.ظ
صبح
سرشار از طوفان است.
در قلب تابستان.
ابرها
چون دست‌مال‌های سپید وداع
عبور می‌کنند.
و باد، در دستهای رونده‌ی خود
تکان می‌دهدشان.
قلب باد
بر فراز سکوت عاشقانه‌ی ما
بی‌شمار می‌کوبد.
" پابلو نرودا " 🌱
دختر بهاری
حرفای دلم و صدای درونم و افکارو رو میارم اینجا
خوش اومدی 🌸
اینجارو صرفا برای این زدم چون دلم میخواست حس نوستالژی دهه قبل رو تجربه کنم
حس کردم یک جای امن برای حرفای نگفته هست
تیکه هایی از شعر های موردعلاقمو مینویسم
گاهی فکرهای تو سرم یا نوشته های کتاب
گاهی صحبت های انگیزشی واقع بینانه
گاهی هم خوندن و آشنا شدن با فکر ها و دیدگاه های متفاوت🌱
بایگانی
- آذر ۱۴۰۴ (۳)
- آبان ۱۴۰۴ (۷)
- مهر ۱۴۰۴ (۶)
- شهریور ۱۴۰۴ (۱۵)
- مرداد ۱۴۰۴ (۲۳)
- تیر ۱۴۰۴ (۹)
- خرداد ۱۴۰۴ (۱۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۴ (۲۵)
- فروردين ۱۴۰۴ (۴۰)
آخرین مطالب
- ۰۴/۰۹/۰۸حفظ زیبایی روح..
- ۰۴/۰۹/۰۵میسوزد این آتش..
- ۰۴/۰۹/۰۲بالاخره آن روز می آید..
- ۰۴/۰۸/۲۷باور داشتن..
- ۰۴/۰۸/۲۳تغییر..
- ۰۴/۰۸/۲۱یکم حرف..
- ۰۴/۰۸/۱۹شعر شب🌖
- ۰۴/۰۸/۱۶شعر..🌿
- ۰۴/۰۸/۱۲غیرممکن نیست..🌼
- ۰۴/۰۸/۰۶کمی حرف
پیوندهای روزانه
۱۷ شهریور ۰۴ ، ۱۲:۳۶
cheshiere Mss
cheshiere Mss
این شعر باعث میشه احساس کنم دخترکی آزاد هستم که در دشتهای کوهستانی وسط تابستان بیخیال و رها می دوم(´∩｡• ᵕ •｡∩`)
ممنون بابت اشتراک گذاری ، دوشیزه عزیز 💙
پاسخ:
چه تصویر قشنگی😍🤍
چه تصویر قشنگی😍🤍
عزیزمیی
۱۷ شهریور ۰۴ ، ۲۲:۱۰
Niush 🪷
Niush 🪷
انگار از زبون آن شرلی میبینم این شعر رو
اون خیال و حس زندگی کردن توش موج میزنه^^🩷
پاسخ:
اخیی چقدر قشنگ😍:))
اخیی چقدر قشنگ😍:))
این شعر باعث میشه احساس کنم دخترکی آزاد هستم که در دستهای کوهستانی وسط تابستان بیخیال و رها می دوم(´∩｡• ᵕ •｡∩`)
ممنون بابت اشتراک گذاری ، دوشیزه عزیز 💙